شهریار درگاهی، اسماعیل صدری، حسین قمری کیوی، علی رضایی شریف، علی محمد نظری، دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه زوجین شاغل در سراسر جهان به طور فزاینده ای شیوع یافته است. این سبک زندگی علی رغم افزایشسطح رفاه اقتصادی، بخاطر فشارها، تعارضات نقشی و ماهیت زندگی، مشکلات زناشویی را برای آنها در پی داشته است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تبیین نارضایتی جنسی در زوجین شاغل انجام گرفت. روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه کیفیبا رویکرد پدیدارشناسی تفسیری بود که با مشارکت۱۳زوجشاغلانجامشد. شرکت کنندگانبهصورتهدفمندوبا توجهبهمعیارهایورودی،ازبینمراجعهکنندگانبهمراکزمشاوره اردبیلانتخابوقبلازآغازمصاحبه،ضمنامضایفرمرضایتآگاهانهشرکتدرپژوهش،بهمقیاسرضایت جنسی لارسونجهتارزیابیاولیهو ورود به پژوهش پاسخ دادند. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختار جمع آوری و با شیوه تحلیل مضمون نسخه دپوی و گیتلین (۱۹۹۳) کدگذاری، دسته بندی و تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس پاسخ های شرکت کنندگان در پژوهش، مضامین مرتبط با نارضایتی جنسی زوجین شاغل در ۲ مضمون اصلی«رابطه جنسی و زناشویی نامطلوب» و «مشکل در احقاق جنسی»، ۷ مضمون فرعی و ۱۹ مقوله طبقه بندی شد. نتیجه گیری: بر اساس تجارب زیسته زوجین شاغل، نارضایتی جنسی دارای مضامین جنسی و زناشویی میباشد. یافته های پژوهش حاضر را می توان در زمینه آسیب شناسی، پیشگیری و درمان مشکلات زناشویی و جنسی زوجین شاغل در مراکز مشاوره خصوصی و سازمان ها به کار بست.
نجمه ربیعی، محمد مهدی اله وردیها، دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف:مهمترین پایه های تحکیم خانواده و همچنین خوشبختی زوجین در چهارچوب زندگی مشترک، رضایت زناشویی است. با توجه به اهمیت رضایت زناشویی در امنیت خانه و جامعه؛ اینپژوهش با هدف مقایسه اثربخشی مداخلات معنوی- اسلامی و رویکرد شناختی رفتاری بر افزایش رضایت زناشویی در زوجین شهر اصفهان انجام شد. روش کار: اینمطالعه با روش نیمه تجربیپیش آزمون- پس آزمونو با گروه کنترل انجام گرفت. از بینزوج هایشهراصفهانکه ۵ تا ۲۰ سال از زندگی مشترک آن ها گذشته بود، تعداد ۴۵ زوج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با روش تصادفی در یکی از سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. روشهای درمانی مورد استفاده شامل درمان شناختی رفتاری بر اساس دیدگاه فری و روان درمانی معنوی- مذهبی مبتنی بر الگوی ریچاردز و برگین (۲۰۰۴) با تأکید بر آموزه های دین اسلام بودندکههرکدامطی ۱۲ جلسهاجراشد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (۱۹۹۸)، استفاده شد. دادههایبهدستآمدهبااستفادهازآزمونتحلیلکوواریانستکمتغیرهونرمافزارSPSS-۲۵تجزیهوتحلیلشدند. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمره رضایت زناشویی در گروه مداخله معنوی اسلامی معنادار و بیشتر از مداخله شناختی رفتاری بود (۰/۰۵>p). میانگین نمره رضایت زناشویی در گروه مداخله شناختی رفتاری معنادار و کمتر از مداخله معنوی اسلامی بود (۰/۰۵>p). مداخله شناختی- رفتاری در مقایسه با مداخله معنوی اسلامی بر مدیریت مالی تاثیر معناداری نداشت. نتیجه گیری:نتایج نشان داد که هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل رضایت زناشویی بیشتری داشتند، اگرچه در مقایسه دو گروه آزمایش، نقش مداخله معنوی اسلامی در رضایت زناشویی زوجین نسبت به مداخله شناختی رفتاری بیشتر بود. پیشنهاد میشود به منظور پیشگیری از عدم رضایت زناشویی و آسیبهای حل نشده زوجین، مداخله های معنوی اسلامی و شناختی رفتاری با توجه به موقعیت های موجود، مورد توجه و استفاده زوجین قرار گیرد.
زهرا مرتضی زاده، دکتر معصومه ازموده، تورج هاشمی، دکتر شعله لیوارجانی، دوره ۲۵، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: رضایت زناشوئی و شادکامی از دغدغههایی است که در زندگی زناشوئی کودک همسران قابل بررسی است. پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای زناشویی بر شادکامی و رضایت زناشوئی زنان کودکهمسر انجام گرفت. روش کار: مطالعه حاضر از نوع نیمهتجربی قبل و بعد با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی زنان کودکهمسر مراجعه کننده به مرکز مشاوره امید ترنم شهرستان شبستر در سال ۱۴۰۱ بودند که از بین آنها، تعداد ۳۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) جایگزین شدند. روایی محتوائی بسته آموزشی توسط اساتید راهنما و مشاور و ۶ نفر از اساتید مشاور خانواده و روان شناس تایید شد. از ابزار پرسشنامه رضایت زناشوئی هودسن و پرسشنامه شادکامی آکسفوردبه عنوان پیش آزمون- پس آزمون در این پژوهش استفاده شد. سپس برنامه آموزشی طراحی شده در ۸ جلسه یک ساعته در همان مرکز مشاوره اجرا گردید. در نهایت، داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و در نرم افزار SPSS-۲۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش مهارت های زناشوئینظیر مهارت های تنظیم هیجان، تنظیم روابط عاطفی، مهارتهای زندگی و مهارتهای ارتباطی و رفتاری در افزایش رضایت زناشوئی و شادکامی زنان کودک همسر موثر بود (۰/۰۰۱<p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های مطالعه، میتوان با آموزش و توانمندسازی زنان کودکهمسر، برخی از چالش های زندگی زناشوئی نظیر عدم رضایتمندی زناشوئی و عدم شادکامی آنان را در زندگی کاهش داد.
سمانه لفظی کلهخانه، وحیده ذیجاه، خدیجه مهدیزاده خلج، هادی اسمخانی اکبرینژاد، دوره ۲۶، شماره ۲ - ( ۵-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: مادران کودکان بیشفعال/نقصتوجه در تعامل با فرزندانشان دچار مشکلات عدیده روانشناختی هستند؛ از اینرو باید بهحل مشکلات روانشناختی آنها پرداخته شود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مدیریت والدین بر استرس درکشده و رضایت از زندگی مادران کودکان بیشفعال/نقصتوجه بود. روش کار: این پژوهش از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران کودکان بیشفعال/نقصتوجه مدارس ابتدایی دخترانه شهر تبریز در سالتحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ بود. از بین آنها تعداد ۳۰ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام ۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش، آموزش مختص خود را در ۹ جلسه ۵/۱ ساعته دریافت کردند. جمع آوری داده ها قبل و بعد از آزمون و در مرحله پیگیری با استفاده از پرسشنامههای استرس ادراکشده کوهن (۱۹۸۳) و رضایت از زندگی داینر و همکاران (۱۹۸۵) در هر دو گروه انجام شد. دادهها توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-۲۴ تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: در مرحله پیش آزمون، میانگین و انحراف معیار نمره استرس درکشده برای گروه های آزمایش و کنترل به ترتیب ۴۷/۶۱±۲۶/۲ و ۲/۰۶±۲۷/۱۳ و نمره رضایت از زندگی به ترتیب ۳/۲۴±۱۳۴/۲۰ و ۳/۹۴ ±۱۳۳/۷۳ بود (۰/۰۵< p). درحالی که در مرحله پس آزمون، آموزش مدیریت والدین در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معنی دار استرس درکشده و افزایش رضایت از زندگی را در پی داشت (۰/۰۰۱> p). در مرحله پیگیری نیز، اثر آموزش مدیریت والدین بر استرس درکشده و رضایت از زندگی، ماندگار بود (۰/۰۰۱> p). نتیجهگیری: بهنظر میرسد آموزش مدیریت والدین میتواند سبب کاهش استرس درکشده و افزایش رضایت از زندگی در مادران دارای کودک بیشفعال/نقصتوجه شود. لذا این روش می تواند راهبرد آموزشی مفیدی برای بهبود وضعیت روانشناختی این مادران باشد.
فاطمه حقیقی شکوهی، فاطمه سربازی، مریم پورجعفر، هادی اسمخانی اکبرینژاد، دوره ۲۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: یکیازعواملآسیبزادرساختارخانواده،مسئلهخیانت زناشوییاست که دردناکترین تجربیات مربوط به زندگی زناشویی را به همراه دارد. با توجه به ارزش و جایگاه نهاد خانواده، باید به آسیبهای ناشی ازخیانت زناشویی بهخصوص در زنان توجه ویژهای نمود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوجدرمانی متمرکز بر شفقت بر بخشش و کیفیت زندگی زناشویی زنان آسیبدیده از خیانت زناشویی بود. روش کار:روش پژوهش، نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری و با گروه کنترل بود. جامعه آماری را زنان آسیبدیده از خیانت زناشویی شهر تبریز که در سال ۱۴۰۲ برای مشاوره به مراکز تخصصی این شهر مراجعه کرده بودند، تشکیل دادند. از بین جامعه پژوهش، تعداد ۳۰ نفر با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (هر گروه ۱۵ نفر). اعضای گروه آزمایش،زوجدرمانی متمرکز بر شفقت رادر ۸ جلسه یک و نیم ساعته دریافت کردند، در حالی که اعضای گروهکنترل، درمانی اخذ نکردند. هر دو گروه، پیش، پس و ۴ ماه پس از مداخله به پرسشنامههای بخشش ری و همکاران (۲۰۰۱) و کیفیت زندگی زناشویی ژانگ و همکاران (۲۰۱۳) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS-۲۴ و آزمون های کای دو، تی تست و تحلیل واریانس آمیخته با اندازهگیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها:بیننمراتبخشش و کیفیت زندگی زناشویی درگروه آزمایش و کنترل درپیشآزمون تفاوت معنیداریوجودنداشت. نتایج نشان داد که زوجدرمانی متمرکز بر شفقت در مقایسهبا گروه کنترل، بخشش و کیفیت زندگی زناشویی زنان آسیبدیده از خیانت زناشویی رادرپسآزمون افزایش داده است (۰/۰۰۱> p). تأثیر زوجدرمانی متمرکز بر شفقت بر بخشش و کیفیت زندگی زناشویی در مرحله پیگیری ماندگار بود (۰/۰۰۱> p). نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که زوجدرمانی متمرکز بر شفقت، بخشش و کیفیت زندگی زناشویی زنان آسیبدیده از خیانت زناشویی را افزایش می دهد. بنابراین، مشاوران و درمانگران میتوانند از روش درمانی مذکور برای افزایش بخشش و کیفیت زندگی زناشویی زنان استفاده کنند.
هادی اسمخانی اکبری نژاد، پریا فاروقی، مهدی جوانشیر، دوره ۲۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: عمل جراحی ماستکتومی سبب بروز مشکلات روانشناختی همچون نگرانی از بدریختی بدن و استرس در زنان می شود. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی رفتار درمانی عقلانی هیجانی بر نگرانی از بدریختی بدن و استرس ادراکشده زنان با تجربه جراحی پستان انجام شد. روش کار: این پژوهش از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. تعداد ۳۰ نفر از زنان ماستکتومی شده که مشغول گذراندن دوره پرتودرمانی خود در کلینیکهای تخصصی سرطان پستان شهر تبریز در سال ۱۴۰۱ بودند با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمون و کنترل (هر کدام ۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمون، رفتار درمانی عقلانی هیجانی را در ۸ جلسه ۱/۵ ساعته (۲ ماه، هفتهای یک جلسه) بهصورت گروهی، طبق برنامه درمانی اسمخانی اکبرینژاد دریافت کردند. هر دو گروه، در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و ۳ ماه پس از مداخله بهپرسشنامههای نگرانیازتصویربدن لیتلتون و همکاران و استرس ادراکشده کوهن و همکاران پاسخ دادند. دادهها با استفاده از نرمافزارSPSS-۲۴ و آزمون های تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و تست تعقیبی بونفرونی تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها:در مرحله پیش آزمون، بینمیانگین و انحراف معیار نمرات متغیرهای نگرانی از بدریختی بدن و استرس ادراکشده در دو گروه آزمون و کنترل، تفاوت معنی داری مشاهده نشد (۰/۰۵< p). در حالی که پس از آزمون، میانگین نمرات هر دو متغیر فوق در گروه آزمون (نگرانی از بدریختی بدن ۶/۹±۴۳/۹ و استرس ادراکشده ۳/۷±۲۲/۷) به طور معناداری پائین تر از گروه کنترل (نگرانی از بدریختی بدن ۶/۱±۵۹/۷ و استرس ادراکشده ۳/۹±۲۷/۴) بود (۰/۰۰۱> p) و این کاهش نمرات در مرحله پیگیری نیز ادامه داشت (۰/۰۰۱> p). نتیجهگیری: براساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که رفتار درمانی عقلانی هیجانی موجب کاهش نگرانی از بدریختی بدن و استرس ادراکشده زنان با تجربه جراحی پستان شده است. بنابراین از این روش درمانی میتوان برای بهبود مشکلات روانی ناشی از جراحی پستان استفاده کرد.
رویا بعدی بناب، هادی اسمخانی اکبری نژاد، دوره ۲۶، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: آسیبهای فردی و اجتماعی ناشی از طلاق به شدت سلامت روان افراد مطلقه را تحت تأثیر قرار میدهد؛ از این رو اتخاذ رویکردهایی جهت مقابله با آثار این معضل اجتماعی حائز اهمیت است. این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی روایتدرمانی بر خودپنداره و سازگاری اجتماعی زنان مطلقه انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل زنان مطلقه مراجعهکننده به مراکز مشاوره و رواندرمانی خصوصی شهر تبریز در سال ۱۴۰۲ بود.تعداد ۳۰ نفر از آنها با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به قید قرعه در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامههای خودپنداره راجرز (۱۹۵۷) و سازگاری اجتماعی بل (۱۹۶۱) در سه مرحله قبل، بعد و سه ماه بعد از مداخله استفاده شد. دادههای جمعآوری شده با آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و با استفاده از نرم افزار SPSS-۲۴ تجزیه و تحلیل گردید. یافتهها:در مرحله پیشآزمون، میانگین و انحراف معیار نمرات متغیرهای خودپنداره و سازگاری اجتماعی در گروه آزمایش به ترتیب برابر با ۷/۱۱۶±۲۳/۹۳ و ۱۷/۵۷۲±۹۷/۰۷ و در گروه کنترل ۱۰/۰۸۲±۱۳/۲۷و۱۸/۹۰±۸۱/۲۷ بود. در مرحله پسآزمون این مقادیر در گروه آزمایش برای متغیرهای خودپنداره و سازگاری اجتماعی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری داشت(۰/۰۰۱> p). در مرحله پیگیری نیز ماندگاری اثرات روایتدرمانی بر هر دو متغیر، تائید شد (۰/۰۰۱> p). نتیجهگیری: باتوجه به اثربخشی روایتدرمانی بر خودپنداره و سازگاری اجتماعی زنان مطلقه میتوان گفت که مشاوران و روان درمانگران میتوانند با بکارگیری روایتدرمانی در کنار سایر رویکردهای درمانی به ارتقاء سلامت روانی زنان مطلقه کمک کنند.