حمید حجتی، محسن آقاملایی، حانیه اسدی نژاد، بیبی هاجر دهقان، ارغوان افرا، نفیسه کمال غریبی، دوره ۱۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۱ )
چکیده
چکیده
زمینه
و هدف: مدیریت درد بعد از عمل جراحی توسط مخدرها و عوارض ناشی از آنها، هنوز یک مسئله
حل نشده در علوم پزشکی است. مصرف زیاد مخدر
باعث کاهش تعداد تنفس، کاهش فشارخون ،کاهشمصرف اکسیژن، افزایش دما و گیجی� بعد از عمل میشود. که این
عوامل منجر به تاخیر در زمان بهبودی بیمار میشود. به همین دلیل استفاده از روشهای گوناگون
بیدردی با حداقل دوز و کنترل عوارض آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. لذا
پژوهشگران بر آن شدند تا به بررسی تغییرات همودینامیک در دو روش تزریق توسط خود
بیمار و تزریق عضلانی بعد از عمل های جراحی شکم بپردازند.
روش
کار: این مطالعه
کارآزمایی بالینی در بیمارستان امیرالمومنین شهر اهواز در سال ۱۳۸۷ بر روی ۶۰
بیمار با انتخاب به صورت تصادفی ساده در دو گروه تزریق عضلانی (۳۰ نفر) و گروه کنترل درد توسط خود بیمار(۳۰
نفر) انجام گرفت. برای کنترل درد در گروه تزریق عضلانی۵۰ میلیگرم پتیدین بههمراه یک سرم دارونما
و در گروه کنترل درد توسط خود بیمار از طریق پمپ وریدی kg/h/m۱/۰ پتیدین در cc۵۰ سرم نرمال سالین ۱/۰درصد با سرعتcc/h�۲
تزریق شد. علایم حیاتی شامل دما، تنفس، نبض، فشارخون سیستولیک و فشارخون دیاستولیک
بلافاصله و ۶،۱۲،۱۸و۲۴
ساعت بعد تزریق مسکن توسط پژوهشگر و پرستار
بخش ثبت شده و توسط آزمون آماری اندازه گیری مکرر و آزمون مخلی و گرین هاوس-گیزر با نرم افزار SPSS�v,۱۶ مورد
تجزیه تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: مقایسه تغییرات همودینامیک بین دو گروه
در فشارخون سیستولیک و دیاستولیک(۰۱/۰P< ) و نبض
(۰۴/۰P< ) اختلاف
معنی داری نشان داد. تغییرات همودینامیک ناشی از عوارض مصرف داروهای مخدر در گروه
کنترل درد توسط خود کمتر بود.
نتیجه گیری: بهمنظور تسکین
درد بیماران به نحوه مطلوب میتوان داروهای مخدر تزریقی را در فواصل زمانی کمتر و
با استفاده از تکنیک های جدیدتر و
تجویز داروهای مخدر، مانند بکارگیری پمپ های PCA توسط خود
بیمار استفاده نمود. این روشها به دلیل کاهش مصرف مخدر عوارض جانبی کمتری نیز از
خود نشان می دهند. به همین دلیل استفاده از روش پمپ وریدی جهت کنترل درد توسط خود
بیمار بهتر از روش سنتی تزریق عضلانی به شمار آمده و تمامی مراکز درمانی دارای بخش
های جراحی می توانند استفاده روش های جدید
را جایگزین روشهای سنتی بنمایند.
کلمات
کلیدی: همودینامیک، کنترل
درد، بیمار، تزریق عضلانی، جراحی شکم
مرضیه پیری کامرانی، فاطمه دهقان، حسن بشیری، دوره ۱۷، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: گروهی از صاحب نظران استرس را بیماری شایع قرن نامگذاری کرده اند. اثرات استرس بر سلامت بیماران به توانایی مقابله آنها بستگی دارد و تاب آوری به عنوان عاملی در سازگاری موفق با تغییرات مطرح شده است. هدف این از انجام این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای مدیریت استرس بر میزان استرس ادراک شده و تاب آوری زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع طرحهای آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه شاهد است. جهت انتخاب نمونه، در سال ۱۳۹۴ از بین زنان مراجعه کننده به انجمن ام اس شهر کرمانشاه تعداد ۴۵ زن مبتلا در دسترس و بصورت تصادفی انتخاب و در دو گروه مورد و شاهد (۲۳ نفر مورد و ۲۲ نفر شاهد) گمارش شدند. از پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران و پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون در این پژوهش به عنوان ابزار استفاده گردید. تحلیل داده ها توسط آزمونهای میانگین، انحراف معیار و تحلیل کوواریانس با استفاده از spss-۲۱ انجام گرفت.
یافته ها: یافتهها نشان داد میانگین و انحراف معیار هر یک از متغیرهای آزمودنیهای گروه مورد در پیش آزمون استرس ادراک شده و تاب آوری به ترتیب ۱۷/۷ ±۷۸/۲۹ و ۳۸/۲۰±۴۷/۶۰، و در گروه شاهد ۱۸/۶±۵۴/۳۲ و ۰۲/۱۵±۵۰/۶۵ بود در پس آزمون میانگین و انحراف معیار استرس ادراک شده گروه مورد به ۴۴/۳±۲۶/۲۰ کاهش و تاب آوری به ۷۲/۶±۶۸/۸۷ افزایش یافت. میانگین و انحراف معیار استرس ادراک شده و تاب آوری در پس آزمون گروه شاهد ۴۱/۵±۳۶/۳۳ و ۶۱/۱۳± ۱۸/۶۷ بود. همچنین مقدار F برای استرس ادراک شده ۱۶/۶ و برای تاب آوری ۱۰/۱۶۸به دست آمد که این تفاوت در دو گروه در سطح ۰۰۱/۰p< معنادار بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده مبنی بر اثربخش بودن آموزش مهارتهای مدیریت استرس بر استرس ادراک شده و تاب آوری، پژوهش حاضر میتواند در رسیدن به یک راه حل مؤثر برای کاهش استرس ادراک شده و نیز افزایش تاب آوری و به طور کلی بهبود وضعیت روانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس راهگشا باشد.
رحیم گلی، سعیده هدایت، فاطمه دهقان، مریم حسینی شورابه، دوره ۱۸، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف:امروزه توجه به قشر جوان جامعه و سلامت روانشناختی دانشجویان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و از آنجایی که طرحواره های ناسازگار اولیه یکی از عوامل مختل کننده کیفیت زندگی محسوب می شود، پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی گروهی بر بهزیستی روان شناختی و پرخاشگری دانشجویان انجام شد.
روش کار:در این پژوهش از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان پسر دانشکده علمی کاربردی شهر کرمانشاه در سال ۹۴ ۱۳بود. از میان دانشجویانی که کمترین نمرات را در پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف و بیشترین نمره را در پرسشنامه پرخاشگری باس و پری کسب کرده بودند، ۴۰ نفر به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند ودر دو گروه آزمون (۲۰ نفر) و کنترل (۲۰ نفر) جایگزین گردیدند. مداخله آموزشی (طرحواره درمانی در ۱۱ جلسه یک ساعته) برای گروه آزمون اجرا شد. در پایان مداخله، هر دو گروه پرسشنامههای بهزیستی روان شناختی و پرخاشگری را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس در spss-۱۸ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها:یافته ها نشان داد که طرحواره درمانی در گروه آزمون باعث افزایش میانگین مؤلفههای بهزیستی روان شناختی و کاهش میانگین مؤلفه های پرخاشگری در نمرات پس آزمون شد اما در گروه کنترل چنین تغییری مشاهده نشدکه این تفاوت در دو گروه در سطح ۰۰۱/۰P< معنادار بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده مبنی بر اثربخشی طرحواره درمانی بر بهبود بهزیستی روانشناختی و پرخاشگری دانشجویان، می توان نتیجه گرفت که آموزش گروهی طرحواره درمانی یک درمان مؤثر برای ارتقاء بهزیستی روانشناختی و کاهش پرخاشگری و به طور کلی بهبود سلامت روان افراد باشد.
حسن بشیری، فاطمه دهقان، سانا سعیدی، سحر محرابی پری، شیدا شفیعی کهنه شهری، مریم عباسزاده، دوره ۱۹، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: تشخیص سرطان موجب بروز مشکلات عاطفی عمیق در بیمار و خانواده وی می شود. یکی از عوامل احتمالی موثر در پیدایش افسردگی و اضطراب در افراد، تحریف های شناختی و نگرش های ناکارآمد نسبت به شرایط است. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین سبک تفکر تحریف شده با نگرش های ناکارآمد، اضطراب و افسردگی در مبتلایان به سرطان انجام شد. روش کار: این مطالعه از نوع همبستگی بود. تعداد ۱۵۰ بیمار مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان امام رضا (ع) کرمانشاه در سال ۱۳۹۵ به روش نمونه گیری در دسترس مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات از چک لیست اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه سبک تفکر تحریف شده ریسکیند و همکاران (۲۰۰۰)، پرسشنامه سنجش نگرشهای ناکارآمد (DAS-۲۶) و پرسشنامه اضطراب و افسردگی DASS-۴۲ استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-۲۳ و روش های آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: براساس یافته های پژوهش، میانگین و انحراف معیار نمرات سبک تفکر تحریف شده شرکت کنندگان در پژوهش ۱۷/۱۳±۷۳/۲۶، نگرش های ناکارآمد ۳۲/۱۲±۱۳۳/۲۶، اضطراب ۱۰/۳۱±۲۱/۱۵و افسردگی ۹/۵۸±۲۱/۶۶بود. ارتباط آماری معناداری بین سبک تفکر تحریف شده با نگرش های ناکارآمد، اضطراب و افسردگی در بیماران مبتلا به سرطان دیده شد. همچنین نتایج رگرسیون همزمان برای پیش بینی نگرش های ناکارآمد و اضطراب و افسردگی بر اساس سبک تفکر تحریف شده، معنادار بود (۰/۰۵>p). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که با افزایش نمرات سبک تفکر تحریف شده در مبتلایان به سرطان، میزان نگرش های ناکارآمد و اضطراب و افسردگی آنها بیشتر می شود. با توجه به اثرات روانی این مؤلفه ها، انجام مداخلات روانشناختی به منظور کاهش اضطراب و افسردگی بیماران در بخش های سرطان، امری ضروری به نظر می رسد.