زمینه و هدف: امروزه استفاده از اینترنت بخش جداییناپذیری از زندگی روزمره دانشجویان را برای فعالیتهای دانشگاهی و غیردانشگاهی به خود اختصاص میدهد. بررسیها نشان میدهد استفاده بیش از حد از رسانههای الکترونیکی برسلامت جسمی و روانی اثر منفی میگذارد. هدف از مطالعه حاضرتعیین رابطه بین اعتیاد به اینترنت با مشکلات خواب در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج بود.
روش کار:در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، ۵۰۰ دانشجو، به روش نمونهگیری آسان از دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال ۱۳۸۹ انتخاب و وارد مطالعه شدند. دادهها به روش خودگزارشی جمعآوری شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامهاعتیاد به اینترنت یانگ، پرسشنامه خوابآلودگی اپورث، مقیاس اختلالات خواب، شاخص کیفیتخوابپیتسبرگ بود. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS ویرایش ۱۸ و با استفاده از آزمون تی مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه و رگرسیون خطی تحلیل شدند.
یافتهها:میانگین نمره کیفیت خواب ۹۳/۲±۰۴/۵ بود و ۱۳۲ نفر (۴/۲۶%) کیفیت خواب نامطلوب داشتند. میانگین نمره اختلالات خواب ۹۶/۳±۵۰/۵ بود و بیشترین اختلال خواب مربوط به بیخوابی ۶/۱±۲ بود. میانگین نمره خوابآلودگی روزانه ۳۵/۳±۱۹/۶ بود و۲۱۹ نفر (۸/۴۳%) خوابآلودگی خفیف داشتند. میانگین نمره اعتیاد به اینترنت ۱۰/۹±۹۵/۳۱ بود و ۲۶ نفر (۲/۵%) در معرض اعتیاد به اینترنت قرار داشتند. نمره اعتیاد به اینترنت با کیفیت خواب (۰۰۵/۰=p) وخوابآلودگی روزانه (۰۰۵/۰=p) ارتباط معناداری داشت.
طاهره رمضانی، زهرا دشتی، محمد حضوری، سیامک محبی، دوره ۱۸، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: فشارخون بالا در همه جوامع یکی از شایعترین معضلات سلامت عمومی میباشد که شیوع آن در زنان به خصوص زنان یائسه بالا است. آگاهی تغذیهای نقش مهمی در مدیریت بیماری های مزمن از قبیل فشارخون بالا دارد. لذا هدف از پژوهش حاضر تعیین ارتباط آگاهی تغذیه ای با فشارخون بالا و شاخص های تن سنجی، در زنان یائسه شهر قم بود.
روش کار: این پژوهش تحلیلی- مقطعی با جامعه پژوهش شامل زنان یائسه مبتلا به پرفشاری خون در شهر قم در سال ۱۳۹۳ بود که از بین این افراد ۲۱۱ نفر به صورت نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامهای شامل مشخصات دموگرافیک، چک لیست شاخص های تن سنجی و پرسشنامه آگاهی تغذیه ای بعد از تأیید روایی و پایایی از طریق مصاحبه سازمان یافته جمع آوری و با استفاده از SPSS-۱۶ و با آزمونهای T مستقل، همبستگی پیرسون و ANOVA در سطح معناداری کمتر از ۰۵/۰ تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: میانگین سن زنان یائسه ۹/۸ ±۶/۶۰ سال بود. اکثریت نمونه ها به لحاظ تحصیلات و شغل بیسواد و خانه دار بودند (۱/۷۱% و ۱/۹۹%). میانگین مدت ابتلا به فشارخون بالا ۵/۵±۲/۶ سال و میانگین و انحراف معیار آگاهی تغذیه ای در زنان یائسه ۰۶/۲±۱۱/۱۱ بود. ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معکوس و معنی داری را بین آگاهی تغذیه ای با فشار خون سیستولیک (۰۰۵/۰= p، ۰۳/۰- =r) و نسبت دورکمر به دورباسن (۰۰۲/۰= p، ۲۱۵/۰- =r) نشان داد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش وجود برنامه های آموزشی مناسب در جهت ارتقای آگاهی تغذیه ای زنان یائسه ضروری است تا بدین وسیله موجب کاهش موارد فشارخون بالا در این گروه از جامعه گردد.
طاهره رمضانی، ذبیح اله قارلی پور، غلامرضا شریفی راد، سیامک محبی، دوره ۲۰، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: مشکلات پوستی و بروز عفونت در محل دسترسی عروقی یکی از شایعترین مشکلات در بیماران همودیالیزی میباشد. از آنجا که افزایش خودکارآمدی بیماران میتواند موجب افزایش رفتارهای خودمراقبتی در آنان شود و با توجه به اهمیت ارائه آموزش های لازم به بیماران در خصوص مراقبت از پوست و فیستول، پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش مبتنی بر تئوری خودکارآمدی بر مراقبت از پوست و فیستول در بیماران همودیالیزی انجام شد. روش کار: این پژوهش کارآزمایی بالینی در سال ۱۳۹۵ روی ۷۰ نفر از بیماران همودیالیزی شهر قم در دو گروه ۳۵ نفری انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل فرم مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه محقق ساخته مراقبت از پوست و فیستول و پرسشنامه استاندارد خودکارآمدی(SUPPH) بود که در دو مرحله قبل و ۳ ماه بعد از مداخله تکمیل شدند. مداخله آموزشی مبتنی بر تئوری خودکارآمدی برای گروه آزمون طی ۴ جلسه ۲۰-۱۵ دقیقه ای اجرا شد. داده ها در نرم افزار SPSS-۱۶ و با آزمونهای کای اسکوئر، تی مستقل، تی زوجی ومن ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: قبل از مداخله، بین دو گروه از نظر میانگین نمرات خودکارآمدی و مراقبت از پوست و فیستول، تفاوت معناداری وجود نداشت، در حالی که بعد از مداخله اختلاف معنی داری بین میانگین نمرات خودکارآمدی و مراقبت از پوست و فیستول در دو گروه، دیده شد (۰/۰۰۱<p).همچنین میانگین نمرات خودکارآمدی و مراقبت از پوست و فیستول بیماران قبل و بعد از مداخله تفاوت معنی داری را نشان داد (۰/۰۰۱<p). نتیجه گیری: با توجه به تاثیر برنامه آموزشی مورد استفاده در این مطالعه بر مراقبت از پوست و فیستول بیماران تحت همودیالیز، به نظر میرسد برگزاری دوره های آموزشی مناسب با استفاده از تئوری خودکارآمدی بتواند در ارتقای خودکارآمدی بیماران همودیالیزی در زمینه مراقبت از پوست و فیستول تأثیرگذار باشد.
ناهید رمضانی، ایلناز سجادیان، دوره ۲۵، شماره ۲ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: فرآیند تنشزا و مزمن مراقبت از بیماران مبتلا به دمانس، فرایندی طولانی است که فشار مراقبتی بسیاری به دنبال دارد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو روش ذهنآگاهی طرحواره محور و مراقب محور بر پریشانی روانشناختی و بار مراقبتی در مراقبین بیماران مبتلا به دمانس انجام شد. روش کار: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با یک گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل مراقبین بیماران مبتلا به دمانس مراجعهکننده به کلینکهای مغز و اعصاب دو بیمارستان کاشانی و خورشید شهر اصفهان در تابستان سال ۱۴۰۱ بود. از بین این مراقبین، تعداد ۴۵ نفر با روش نمونهگیری در دسترس و با در نظر گرفتن ملاکهای ورود و خروج انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (۱۵ نفر در هر گروه) قرار گرفتند. برای گروههای آزمایش، ۸ جلسهی ۹۰ دقیقهای ذهنآگاهی طرحواره محور و ذهنآگاهی مراقب محور اجرا شد. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامههای پریشانی روان شناختی داس و بار مراقبتی زاریت بود. دادهها از طریق تحلیل واریانس اندازههای مکرر و با استفاده از نرمافزار SPSS-۲۳تجزیهوتحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد در متغیرهای پریشانی روانشناختی و بار مراقبتی، میانگین نمرات دو گروه آزمایش ذهنآگاهی طرحواره محور و مراقب محور و همچنین گروه کنترل در هر دو مرحله پسآزمون و پیگیری، به طور معنیداری متفاوت بود (۰/۰۵>p). با این حال، در مقایسه دو روش درمانی، تفاوت معنیداری بین میانگین نمرات متغیرهای مورد مطالعه در مراحل پسآزمون و پیگیری مشاهده نشد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد با توجه به عدم تفاوت معنادار بین دو روش درمانی میتوان از هر دو روش ذهنآگاهی طرحواره محور و مراقب محور در کاهش پریشانی روانشناختی و بار مراقبتی در مراقبین بیماران مبتلا به دمانس بهره گرفت.