پرویز مولوی، بهزاد رسول زاده، دوره ۵، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۳۸۲ ۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه: مصرف موادمخدر به عنوان عادتی اجتماعی و نامقبول در
تمام جوامع بشری مردان و زنان بی شماری را خصوصاً از سنی نوجوانی تا میانسالی با
خود درگیر کرده است.مطالعات انجام یافته در این زمینه علل و عوامل مختلف فردی،
اجتماعی و خانوادگی را در گرایش به مصذف مواد مخدر موثر می داند. لذا این مطالعه
به منظور بررسی علل و عوامل گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر در شهر اردبیل انجام
گرفت.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی
۹۰ نفر (۴۵ نفر معتاد و ۴۵ نفر غیر معتاد) بوده و نمونه گیری تصادفی ساده بود.
محیط پژوهش زندان شهر اردبیل بود. ابزار گردآوری داده ها آزمون افسردگی SCL ۹۰ و پرسشنامه
محقق ساخته بود. جهت دستیابی به اهداف پژوهش از آمار استنباطی خی دو و رگرسیون لوجستیک استفاده گردید.
نتایج: این مطالعه نشان داد که متغیرهای افسردگی با ضریب
۴۴/۴، طلاق والدین با ۲۳/۳، معاشرت با افراد ناباب با ۵۹/۲، سیگار کشیدن ۱۷/۲ و در
نهایت شکست تحصیلی با ضریب ۵۷/۱ بیشترین تاثیر را در گرایش جوانان به مصرف مواد
مخدر دارد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در این
پژوهش، مهم ترین عوامل فردی، اجتماعی و خانوادگی در گرایش جوانان به مصرف مواد
مخدر عبارتند از: وجود علائم اففسردگی، طلاق و اختلافات خانوادگی، معاشرت با افراد
ناباب، سیگار کشیدن و شکست تحصیلی که می
توان با آموزش مهارت های زندگی، گسترش مشاوره خانواده، ایجاد مراکز و کلاس های
آموزش هنری، فرهنگی و فنی حرفه ای از گسترش این معضل جلوگیری کرد.
فریبا صادقی موحد، پرویز مولوی، مهدی صمدزاده، بیتا شهباززادگان، کامل یوسفی، دوره ۱۵، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۲ )
چکیده
چکیده
زمینه:موفقیت تحصیلی دانشجویان از جمله اهداف اساسی برنامه های آموزشی است. دانشجویان به واسطه موفقیت در تحصیل به موقعیتی دست می یابند که از حداکثر نیروی درونی (فردی) و بیرونی (محیطی) خود برای دستیابی به اهداف آموزش عالی استفاده نموده و شرایط لازم برای زندگی اجتماعی موفق را کسب می نمایند. این پژوهش با هدف تعیین عوامل فردی و محیطی مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه از نوع مورد شاهدی می باشد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل مشتمل بر ۲۰۰ نفر بودند. از طریق مطالعه پروندههای آموزشی دانشجویان، نمرات دو ترم سال تحصیلی ۸۹-۸۸ بدست آمد و برحسب معدل کلاسی، نمونه آماری دانشجویان موفق (با معدل بالای ۱۶) و ناموفق (با معدل کمتر از ۱۴) مشخص شد و با روش نمونهگیری تصادفی ساده ۳۲ نفر برای هر گروه انتخاب شدند. پرسشنامه مشخصات فردی، آزمون هوش ریون بزرگسالان، پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت و تست افسردگی بک در اختیار نمونه ها قرار گرفت.پس از جمعآوری دادهها، اطلاعات وارد نرمافزار آماری SPSS v.۱۹ شده و با روش های آمار توصیفی و تحلیلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که از ۶۴ فرد مورد پژوهش، ۳۴ نفر پسر بودند که از این تعداد ۱۶ نفر (۴۷,۱%) در گروه موفق و ۱۸ نفر (۵۲.۹%) در گروه ناموفق قرار داشتند و از بین ۳۰ دختر مورد مطالعه ۱۶ نفر (۵۳.۳%) در گروه موفق و ۱۴ نفر (۴۶.۷%) در گروه ناموفق بودند. نتایج نشان داد ارتباط معنیداری بین جنس و تأهل با پیشرفت یا عدم پیشرفت تحصیلی وجود ندارد، ولی بین متغیرهای محل سکونت، معدل دیپلم، اشتغال، بومی بودن، سطح اقتصادی- اجتماعی، عزت نفس، افسردگی و بهرهی هوشی با پیشرفت یا عدم پیشرفت تحصیلی ارتباط معنیداری وجود داشت. به طوریکه اکثر دانشجویان دارای پیشرفت تحصیلی بالاتر، ساکن غیرخوابگاه، غیرشاغل و بومی بوده و از معدل دیپلم، سطح اقتصادی اجتماعی، عزت نفس و بهره هوشی بالاتر و از افسردگی کمتری برخوردار بودند (p<۰,۰۵).
نتیجه گیری: محل سکونت، معدل دیپلم، اشتغال، بومی بودن، سطح اقتصادی- اجتماعی، عزت نفس، افسردگی و بهرهی هوشی از جمله عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی می باشند. باید شرایطی در دانشگاه ایجاد کرد تا دانشجویان را از نظر شرایط فردی و محیطی مؤثر بر پیشرفت تحصیلی شناسایی نموده و اقدامات لازم را برای پیشرفت تحصیلی آنها به عمل آورد.
صلاح دل آرا مغانلو، علی صادقیان، سعید مهری، عیسی رزاقی، پرویز مولوی، دوره ۱۷، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: تنش شغلی بعنوان قویترین عامل ایجاد کننده اختلالات روانی و حتی جسمی است. عوامل تنش زای مختلفی در حرفه معلمی وجود دارد که میتوانند سبب کاهش کیفیت عملکرد معلمان و بروز مشکلات مرتبط با سلامت آنها گردند. لذا پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه هوش هیجانی و سلامت روانی با تنش شغلی معلمان انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی بوده و جامعه آماری شامل تمامی معلمان شهرستان ملکان بود که در سال تحصیلی ۹۲-۹۱ مشغول به تدریس بودند. نمونه های پژوهش ۲۰۰ نفر (۱۱۶ نفر مرد و ۸۴ نفر زن ) بودند که بر پایه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه تنش شغلی باگلیونی، پرسشنامه هوش هیجانی سیبر یاشرینگ و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-۲۸ ). داده های جمع آوری شده از طریق رگرسیون گام به گام در spss-۱۶ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان داد که دو متغیر هوش هیجانی و سلامت روانی با هم ۸۲ درصد از تغییرات تنش شغلی معلمان را پیش بینی می کنند. از بین این مولفه ها اضطراب بیشترین نقش زا در پیش بینی تنش شغلی داشته و به تنهایی حدود ۶۱ درصد از تغییرات تنش شغلی را تبیین کرد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مؤلفه های هوش هیجانی و سلامت روانی به طور معنیداری تنش شغلی معلمان را پیشبینی میکنند، بنابراین برای ارتقای بهره وری شغلی معلمان آموزش مؤلفه های هوش هیجانی در محیط کاری و زندگی روزمره و توجه به عوامل تأثیرگذار در افزایش سلامت روان توصیه می گردد.
نیلوفر میکائیلی، سعید مهری، محمد علی قاسمی نژاد، پرویز مولوی، دوره ۱۸، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: پرستاری از شغلهای مهم و تاثیرگذار بر سلامت و بهداشت جامعه است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر صبحگرایی- عصرگرایی در کیفیت خواب و انگیزش شغلی پرستاران بیمارستانهای اردبیل بود.
روش کار: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه پرستاران شهر اردبیل در سال ۱۳۹۴ تشکیل میدادند. بدین ترتیب که ۱۹۸ پرستار شاغل در بیمارستانهای شهر اردبیل با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامههای کیفیت خواب پیتزبرگ، مقیاس ترکیبی صبح گرایی-عصرگرایی و مقیاس انگیزش شغلی رابینسون استفاده شد.
یافته ها: از ۱۹۸ پرستار حاضر در این پژوهش ۲۰ درصد صبح گرا، ۱۴ درصد عصرگرا و ۶۶ درصد به عنوان ترکیبی طبقه بندی شدند. حدود ۷۰ درصد از گروه نمونه دارای مشکلات خواب بودند. با مقایسه سه گروه مشخص شد که افراد عصرگرا از کیفیت خواب خواب پایین تری برخودار بودند. میزان انگیزش شغلی افراد عصرگرا بسیار پایین تر از افراد صبحگرا و ترکیبی بود. همچنین بین صبح گرایی با انگیزش شغلی و کیفت خواب رابطه معنی داری به دست آمد.
نتیجه گیری: بنظر میرسد مشکلات خواب گریبانگیر تعداد زیادی از پرستاران بوده و در میان تیپ عصرگرا بیشتر است و میتواند انگیزش شغلی پرستاران را کاهش دهد. توجه به ریتم شبانه روزی افراد ممکن است به کاهش این مشکلات کمک نماید.
زمینه و هدف:ویروس کرونا،چالش های مختلفی را در حوزه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایجاد کرده است. برای مصون ماندن از عوارض این بیماری، مراقبت مناسب و با کیفیت، امرمهمی میباشد. درک پرستاران از رفتارهای مراقبتی و عوامل تاثیرگذار بر آن نقش تعیین کننده ای در کیفیت مراقبت و نهایتاً سلامت جامعه خواهد داشت. لذا این مطالعه با هدف تعیین ارتباط چالش های مقابله با ویروس کرونا و رفتار مراقبتی در پرستاران شهر اردبیل انجام شد. روش کار: این مطالعه یک پژوهش توصیفی همبستگی بود که با مشارکت ۳۸۴ نفر از پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانیشهر اردبیل در سال ۱۴۰۱ انجام شد. در این مطالعه از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه سه قسمتی ویژگیهای دموگرافیک، رفتار مراقبتی ولف و همکاران و چالشهای مقابلهای کووید-۱۹ به صورت اینترنتی صورت گرفت. دادهها با نرم افزار SPSS-۲۶ و با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار)و تحلیلی (آزمون تی یک نمونه ای، تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفهو رگرسیون خطی) تحلیل شد. یافتهها: میانگین نمره کلی چالش مقابله با کووید-۱۹ از دیدگاه پرستاران۱۷/۱۶، ±۱۲/۱۹ بود و زیرمقیاس نیروی انسانی (۰/۷۴±۴/۵۲)، به عنوان مهمترین چالش مربوط بیماری کووید-۱۹ شناخته شد. همچنین، میانگین امتیاز رفتارهای مراقبتی پرستاران، ۴۶/۷۴±۱۹۶/۹۲به دست آمد. میانگین نمره بعد مراقبت جسمانی (۰/۶± ۴/۸۶) بیشتر از بعد روانی (۰/۱۵±۴/۶۴)بوده و این اختلاف به لحاظ آماری معنی دار بود. بین چالشهای مقابله با کووید-۱۹و رفتار مراقبتی پرستاران، همبستگی مثبت و معنی داری یافت شد (۰/۰۳=p ،۰/۱ r=). همچنین بین ابعاد چالشهای مقابله ای (شامل برنامه ریزی جامع مقابله، امکانات مقابله، مسائل مالی مقابله، آموزش و مسائل اجتماعی و نیروی انسانی مقابله با کووید-۱۹ با رفتار مراقبتی پرستاران، ارتباط معنی داری وجود داشت (۰/۰۰۱>p). براساس نتایج مدل رگرسیون خطی،متغیرنیروی انسانی ۵% از واریانس رفتار مراقبتیپرستاران را پیشگویی می کرد (۰/۰۰۱>p). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که با افزایش نمرات چالش مقابله با کووید-۱۹، امتیاز رفتار مراقبتی و ابعاد آن در پرستاران بیشتر می شود که نشان میدهد پرستاران، کار در موقعیتهای سخت و خطرناک را بخشی از نقش و وظیفه حرفهای خود میدانند. لذا، پیشنهاد میشود در جریان اپیدمی بیماریها با اصلاح کمبود نیروی انسانی، توانمندسازی و آموزش پرسنل و توجه به جنبههای جسمانی و روانی مراقبت، وضعیت رفتار مراقبتی پرستاران را بهبود بخشید.