logo

جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای پاشا

غلامحسین اتحاد، زهرا تذکری، شهرام حبیب زاده، صدیقه پاشاپور، مینا نهامین، عدیله عالی، مهسا مهری، رویا نیکجو، سعید مهری،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۹۳ )
چکیده

چکیده

زمینه و هدف: عفونت‏های ادراری بیش از۴۰ درصد از عفونت‏های بیمارستانی را شامل می‏شوند که حدود ۸۰ درصد این عفونت‏ها بدنبال جاگذاری کاتتر ادراری بروز می‏نماید. هدف از این مطالعه تعیین اثرات پروفیلاکسی آمیکاسین بر پیشگیری از عفونت‏های ادراری ناشی از جاگذاری کاتتر ادراری بود.

روش کار: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی دو سوکور بود. تعداد ۶۰ بیمار مرد از بیمارستان فاطمی اردبیل بطور تصادفی انتخاب، به ۲ گروه ۳۰ نفره مداخله و کنترل تخصیص یافتند، بیمارانی که دارای عفونت ادراری بودند و آنتی بیوتیک مصرف می‏کردند، از مطالعه حذف شدند. گروه مداخله نیم ساعت قبل از جاگذاری کاتتر ادراری مقدار ۵۰۰ میلی گرم آمیکاسین وریدی و گروه کنترل پلاسبو دریافت کردند. جهت تعیین نوع میکروارگانیسم از محیط کشت‏های ساده و انتخابی (نظیر نوترینت آگار، EMB آگار) و جهت تشخیص میکروارگانیسم ایزوله شده تست‏های افتراقی اختصاصی مربوطه نظیر تست کوآگولاز، تست مانتیول آگار و تست‏های IMVIC انجام گرفت. داده‏ها با استفاده از آزمون‏های آماری توصیفی- تحلیلی با SPSS-۱۶  بررسی شد.

یافته ها: یافته‏های پژوهش نشان داد که میانگین روزهای داشتن کاتتر ادراری در گروه مداخله ۰۱/۱ ±۰۶/۷ و در گروه کنترل ۴/۰± ۵/۷ روز بود. شیوع باکتریوری در گروه مداخله ۶/۶ درصد و در گروه کنترل ۶/۲۶ درصد و خطر نسبی برآورد شده ۰۳/۴ بود (۰۴/۰p). شایع ترین میکروارگانیسم جدا شده اشرشیاکلی ۳۳/۱۳ درصد و کلبسیلا ۳۳/۱۳ درصد بود.

نتیجه‏گیری: با توجه به نتایج مطالعه می‏توان گفت که استفاده از یک دوز آمیکاسین می‏تواند در کاهش باکتریوری ناشی از جاگذاری کاتتر ادراری موثر واقع گردد.

واژه‏های کلیدی: آمیکاسین، پیشگیری، عفونت‏های ادراری ناشی از کاتتر ادراری


ریحانه فداکار، پگاه شکرزاده، افسانه پاشا، احسان کاظم نژادلیلی،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: چاقی دوران کودکی، یکی از بزرگترین چالشهای بهداشت عمومی است. تغذیه مناسب یکی از بخشهای ضروری رشد سالم است. بسیاری از بیماریهای مزمن دوران بزرگسالی، ریشه در تغذیه دوران کودکی دارند و بخش عمده ای از الگوهای غذایی در کودکی شکل میگیرد. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط وضعیت تغذیه ای با چاقی در کودکان ۱۲-۸ سال شهر رشت انجام گرفت.
روش کار: پژوهش حاضر، یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بود که روی ۹۷۵ دانش آموز ابتدایی شهر رشت در سال ۱۳۹۳ انجام شد. نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش مشخصات دموگرافیک و اطلاعات تغذیه ای (CKCQ) استفاده شد. همچنین شاخص توده بدنی شرکت کنندگان محاسبه گردید. داده ها با استفاده آزمون های آماری توزیع فراوانی، کروسکال والیس، من ویتنی و رگرسیون لوجستیک چندگانه در نرم افزار SPSS-۲۱ تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: بر اساس نتایج مطالعه، ۲۰ درصد (۱۹۵ نفر) از واحدهای مورد پژوهش دارای اضافه وزن و ۱۸/۴ درصد (۱۷۹ نفر) چاق بودند. در خصوص وضعیت تغذیه ای کودکان، نتایج نشان داد که بین خوردن صبحانه (۰/۰۰۸<p)، میوه و سبزیجات (۰/۰۰۳<p)، شکلات (۰/۰۳۶<p)، فست فود (۰/۰۱<p) و حبوبات (۰/۰۱<p) با چاقی ارتباط آماری معنی داری وجود داشت.
نتیجه گیری: با توجه به ارتباط مستقیم خوردن صبحانه، مصرف حبوبات و میوه و سبزی با وزن طبیعی و مصرف فستفود و شکلات با چاقی به نظر میرسد برای داشتن وضعیت تغذیه ای سالم و به دنبال آن کودکانی سالم، آموزش در سطح خانواده و جامعه ضروری میباشد.
کبری قربانزاده، افسانه شیری، خانم شقایق مظلومی، مریم فرج زاده، فاطمه پاشایی ثابت،
دوره ۲۶، شماره ۳ - ( پائیز ۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: فرزندآوری یکی از مولفه های مهم علم جمعیت و از جمله موضوعاتی است که در حوزه مسائل اجتماعی بسیار با اهمیت است. طی سال­های اخیر، لزوم کسب شناخت عمیقتری از فرایند تمایل افراد به فرزندآوری مطرح شده و ضروری است عوامل مستقیم و غیرمستقیم اثرگذار بر این شرایط شناسایی شود. هدف این مطالعه تبیین چالشهای مرتبط با فرزندآوری از دیدگاه زنان متاهل ۱۵-۴۹ سال بود.
روش کار: مطالعه کیفی حاضر در سال ۱۴۰۲ به روش تحلیل محتوای قراردادی مرسوم انجام شد. محل انجام پژوهش، محل زندگی و کار افراد در شهرستان خلخال بود. نمونه گیری به روش مبتنی بر هدف با رعایت اصل حداکثر تنوع انجام شد. پس از کسب رضایتنامه، مصاحبهها بصورت فردی و نیمه ساختاریافته با ۲۴ نفر از زنان سنین باروری انجام و ضبط شد. جمعآوری دادهها تا رسیدن به مرحله اشباع ادامه یافت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش پنج مرحله ای پیشنهاد شده توسط گرانهایم و لاندمن (۲۰۰۴) استفاده شد.
یافته ها: از تحلیل مصاحبههای انجام شده با زنان متاهل در سنین باروری، ۴ طبقه اصلی در زمینه فرزندآوری انتزاع گردید. این طبقات شامل چالشهای اقتصادی (مشکلات مالی و مشکلات تامین مسکن و مایحتاج زندگی)، عوامل فردی و خانوادگی (چالشهای شغلی مادر، مشکلات روحی و جسمی والدین، فردگرایی و گریز از دغدغههای فرزندپروری، جنسیت و تعداد دلخواه فرزند و حمایت ناکافی خانواده)، عوامل اجتماعی و فرهنگی (آینده تضمین نشده، الگوپذیری اجتماعی، کمبود امکانات فرزندپروری و سیاستهای فرزندآوری غیرموثر و ناکافی) و زایمان هراسی (تجربه ناخوشایند، تجربه زایمان و بارداری سخت) بود. مهمترین چالش در فرزندآوری، مشکلات اقتصادی با بیشترین مفهوم تکرارشونده در مصاحبهها بود.
نتیجه گیری: الگوپذیری از اجتماع و هنجارشدن کم فرزندی در جامعه، معضلات اقتصادی و اجتماعی از یک سو و گرایشهای فردگرایی زنان و گریز از دغدغه های فرزندپروری از سوی دیگر، خانواده ها را به سمت کم فرزندآوری سوق میدهد که نیاز به اتخاذ سیاستها و راهبردهای تسهیلگر جهت بهبود رفتار فرزندآوری دارد. یافتههای این مطالعه میتواند تصویر کوچکی از وضعیت فعلی تمایل و عدم تمایل به فرزندآوری افراد جامعه ارائه داده و به عنوان راهنمای عمل مسئولان در برنامهریزیهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت در جهت افزایش تمایل به فرزندآوری ایفای نقش نماید.
 

صفحه ۱ از ۱