مرضیه پیری کامرانی، فاطمه دهقان، حسن بشیری، دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: گروهی از صاحب نظران استرس را بیماری شایع قرن نامگذاری کرده اند. اثرات استرس بر سلامت بیماران به توانایی مقابله آنها بستگی دارد و تاب آوری به عنوان عاملی در سازگاری موفق با تغییرات مطرح شده است. هدف این از انجام این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای مدیریت استرس بر میزان استرس ادراک شده و تاب آوری زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع طرحهای آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه شاهد است. جهت انتخاب نمونه، در سال ۱۳۹۴ از بین زنان مراجعه کننده به انجمن ام اس شهر کرمانشاه تعداد ۴۵ زن مبتلا در دسترس و بصورت تصادفی انتخاب و در دو گروه مورد و شاهد (۲۳ نفر مورد و ۲۲ نفر شاهد) گمارش شدند. از پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران و پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون در این پژوهش به عنوان ابزار استفاده گردید. تحلیل داده ها توسط آزمونهای میانگین، انحراف معیار و تحلیل کوواریانس با استفاده از spss-۲۱ انجام گرفت.
یافته ها: یافتهها نشان داد میانگین و انحراف معیار هر یک از متغیرهای آزمودنیهای گروه مورد در پیش آزمون استرس ادراک شده و تاب آوری به ترتیب ۱۷/۷ ±۷۸/۲۹ و ۳۸/۲۰±۴۷/۶۰، و در گروه شاهد ۱۸/۶±۵۴/۳۲ و ۰۲/۱۵±۵۰/۶۵ بود در پس آزمون میانگین و انحراف معیار استرس ادراک شده گروه مورد به ۴۴/۳±۲۶/۲۰ کاهش و تاب آوری به ۷۲/۶±۶۸/۸۷ افزایش یافت. میانگین و انحراف معیار استرس ادراک شده و تاب آوری در پس آزمون گروه شاهد ۴۱/۵±۳۶/۳۳ و ۶۱/۱۳± ۱۸/۶۷ بود. همچنین مقدار F برای استرس ادراک شده ۱۶/۶ و برای تاب آوری ۱۰/۱۶۸به دست آمد که این تفاوت در دو گروه در سطح ۰۰۱/۰p< معنادار بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده مبنی بر اثربخش بودن آموزش مهارتهای مدیریت استرس بر استرس ادراک شده و تاب آوری، پژوهش حاضر میتواند در رسیدن به یک راه حل مؤثر برای کاهش استرس ادراک شده و نیز افزایش تاب آوری و به طور کلی بهبود وضعیت روانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس راهگشا باشد.
حسن غریبی، آزاده شیدایی، چنگیز رستمی، دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: هر خانواده شیوه های خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش بکار میگیرد. این شیوه ها سبکهای فرزندپروری نامیده می شود. هدف این مطالعه تعیین تاثیر آموزش مهارتهای فرزند پروری بر پیوند والدینی، استرس درک شده و کیفیت زندگی مادران دارای کودک پیش دبستانی بود.
روش کار: روش مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پسآزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادرانی بودکه کودکان آنها در مهد کودکهای شهر سنندج در سال ۱۳۹۴ ثبت نام نموده بودند. ۳۰ نفر از مادران با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مداخله (۱۵نفر) و کنترل (۱۵نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت ۱۰ جلسه یک ساعته تحت آموزش مهارتهای فرزندپروری بر اساس روش لین کلارک۱ (۱۹۳۸) قرارگرفتند. جهت جمعآوری داده ها از پرسشنامههای استرس ادراک شده کوهن و همکاران (۱۹۸۳)، پرسشنامه کیفیت زندگی (۳۶-SF) منتظری و همکاران (۱۳۸۴) و ابزار پیوند والدینی پارکر (۱۹۷۹) استفاده شد.
یافته ها: یافتهها نشان داد آموزش مهارتهای فرزندپروری بر پیوند والدینی، استرس ادراک شده والدین و کیفیت زندگی مادران داری کودک پیش دبستانی تاثیرگذار بود. بدین صورت که آموزش مهارتهای فرزندپروری باعث تقویت پیوند والدینی، کم شدن استرس ادراک شده والدین و بالارفتن کیفیت زندگی مادران گردید. نتایج نشان داد که میانگین نمرات در دو گروه تفاوت معناداری (۰,۰۵p<) داشت.
نتیجه گیری: طبق یافته ها میتوان از آموزش مهارتهای فرزندپروری به مادران بعنوان شیوهای برای بهبود سلامت روان مادران و بهبود روشهای تربیتی آنان استفاده کرد. همچنین گام مؤثری در افزایش رفتارهای خوب و کاهش رفتارهای بد فرزندان می باشد.
محمد امینی، محمود گودرزی، شعله شاه غیبی، دوره ۲۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف:دوران بارداری با تغییرات جسمانی و روانشناختی بسیاری همراه است. بنابراین زنان باردار ممکن است با مشکلات زیادی از جمله افزایش استرس و کاهش رضایت زناشویی مواجه شوند.پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو روش آموزش زوج درمانی شناختی- رفتاری و هیجان مدار بر استرس ادراک شده و رضایت زناشویی زنان باردار انجام شد. روش کار: طی یک پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل، از بین زنان باردار نخست زای مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهر بوکان در مهرماه سال ۱۳۹۸ با لحاظ نمودن ملاک های ورود به پژوهش، به شیوه نمونه گیری در دسترس ۶۰ نفر انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه ۲۰ نفره(دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. شرکت کننده های گروه های آزمایش طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای، تحت آموزش زوج درمانی شناختی- رفتاری و هیجان مدارقرار گرفتند و گروه کنترل در این مدت آموزشی دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده جهت جمع آوری داده هاپرسشنامه استرس ادراک شده کوهنو رضایت زناشویی انریچ بود. داده ها با استفاده از میانگین و تحلیل کواریانس چند متغیره به کمک نرم افزارSPSS-۲۳ در سطح معناداری ۰/۰۵ تحلیل شد. یافته ها: براساس یافته ها،هر دو رویکرد شناختی-رفتاری و هیجان مدار بر استرس ادراک شده و رضایت زناشویی و خرده مقیاسهای آن تاثیر معنی داری داشتند (۰/۰۵>P). روش زوج درمانی شناختی-رفتاری (۶/۹۹ ±۱۷/۲) در مقایسه با روش هیجان مدار (۸/۷۴ ±۲۴/۴) ازکارایی بیشتری در کاهش استرس ادراک شده برخوردار بود؛ در حالی که رویکرد زوج درمانی هیجان مدار(۷/۶۴ ±۱۵۸/۶) نسبت به روش شناختی- رفتاری (۹/۹±۱۴۴/۴) اثربخشی بیشتری در رضایت زناشویی و برخی مولفه های آن (موضوعات شخصیتی، ارتباط زناشویی) داشت. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی بیشتر زوج درمانی شناختی- رفتاری بر استرس ادراک شده و همچنین کارایی بیشتر زوج درمانی هیجان مدار بر رضایت زناشویی در این پژوهش، میتوان از این روشها برای کاهش استرس و بهبود رضایت زناشویی در دوران بارداری به عنوان روش کارآمدتر استفاد کرد.
شهاب ولیزاده شفق، سمیه تکلوی، رضا کاظمی، دوره ۲۴، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از نگرانیهای اصلی بیماران مبتلا به دیابت،فکرکردن به مرگ است که با استرس و اضطراب همراه است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد بر اضطراب مرگ و استرس ادراکشده بیماران مبتلا به دیابت نوع دو صورت گرفت. روش کار: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود که در سال ۱۴۰۰ روی ۴۰ نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ تحت پوشش انجمن خیریه حمایت از بیماران دیابتی کل کشور انجام شد. افراد فوق بهشیوهنمونهگیریهدفمند گزینشوبه روش تصادفی در دوگروهکنترل وآزمایشجایدهیشدند. برایگروهآزمایش در کنار درمانهای معمول،۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای جلسات درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد انجامشد. برای جمعآوریدادههااز از پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر و همکاران (۱۹۷۰) و پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن و همکاران (۱۹۸۳) استفادهشد.تجزیهوتحلیل آماریدادههای بدست آمده با استفاده از آزمونتحلیل واریانس با اندازهگیری مکررانجام گرفت. یافتهها:میانگین نمرات اضطراب مرگ در مراحل قبل و بعد از مداخله در گروه آزمایش بـه ترتیـب ۹/۱۵ و ۶/۱۰ و در گروه کنترل به ترتیب ۹/۱۰ و ۸/۹۰ بود. همچنین میانگین نمرات استرس ادراک شده در مراحل قبل و بعد از مداخله در گروه آزمایش بـه ترتیـب ۲۷/۶۵ و ۱۹/۶۵ و در گروه کنترل به ترتیب ۲۶/۴۵ و ۲۶/۰۵ بود. نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکررنشان دادکهمیانگیناضطراب مرگ و استرس ادراک شده درگروهآزمایش،پسازمداخله حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد درمقایسهباگروهکنترل بهطورمعناداری کاهشپیداکرده واین تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است (P<۰/۰۱). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مداخله حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد منجر به بهبود اضطراب مرگ و استرس ادراک شده در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو میشود.بنابراین استفاده از این مداخله برای توانمندسازی روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو پیشنهاد میشود